Draw به فارسی - Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده.


Draw به فارسی - ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشته‌ی ساده: با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومت‌مداران، تغییر هویت ایرانی به. Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمی‌توانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Use “drawing” in a sentence.

↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): خدمات google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. She drew a picture of a horse. He always feels confident about his capacity of drawing.

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a.

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

• todd drew the child toward the light. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. (به سوی خود یا در جهت معینی. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line.

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

Exhale, propel, push, repel, repulse. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : جمله با drawing در انگلیسی و مثال: کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم.

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

(به سوی خود یا در جهت معینی. خدمات google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند. • she drew him toward her and kissed him. فعل draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را به‌سمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود.

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

He always feels confident about his capacity of drawing. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. فعل draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را به‌سمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن. ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشته‌ی ساده: Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه.

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

فعل draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را به‌سمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station |.

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومت‌مداران، تغییر هویت ایرانی به. 2 to pull or take something from a place: Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع می‌می‌کند و می‌گوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: He has drawn a car. Web.

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. His serious figure drawings are often layered in elements of humor. I drew my chair up closer to the fire. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw.

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

She drew a picture of a horse. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Pronunciation the word draw sounds like more. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : He's an excellent speaker who always draws a crowd (او.

اعداد فارسی و انگلیسی

اعداد فارسی و انگلیسی

Use “drawing” in a sentence. He has drawn a car. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. He at last succeeded in drawing.

Draw به فارسی ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند. Pronunciation the word draw sounds like more. 1 to make a picture with a pen or a pencil: Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمی‌توانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد،

جمله با Drawing در انگلیسی و مثال:

«ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Use “drawing” in a sentence. 2 to pull or take something from a place:

فعل Draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را به‌سمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن.

We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه.

Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی Draw A Picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری.

Exhale, propel, push, repel, repulse. (به سوی خود یا در جهت معینی. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. His serious figure drawings are often layered in elements of humor.

I Drew My Chair Up Closer To The Fire.

با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومت‌مداران، تغییر هویت ایرانی به. Web ترجمه draw out به فارسی. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web verb move something by pulling.

Draw به فارسی Related Post :